روزهای اولی که این‌جا استخدام شدم مصادف شده بود با رفتن ناگهانی یکی از کارمندان، کار بهتری پیدا کرده بود و چون تعهد خدمتی هم این‌جا نداشت به راحتی رفته بود، رئیس وقت هم بابت این کار کارمندش حسابی شاکی بود و مدام بدگویی او را می‌کرد، بد و بیراه می‌گفت و از روابطش به حق و ناحق استفاده و سواستفاده می‌کرد تا سنگی جلوی پایش بیاندازد.

در همان روزها برای کاری در دفتر رئیس بودم که آن کارمند سابق و مغضوب حال درگاه ریاست وارد شد، تصورم این بود که الان قرار است یکی به دو کنند و حداقل کار به گله گذاری بکشد اما بعد از سلام و احوال پرسی ذکر خیر رئیس از مرئوس بود و ابراز دل تنگی... بعد هم کارمند تقاضای نامه‌ای داشت که با دستور و سفارش رئیس بدون هیچ معطلی صادر و تحویل شد.

شاید از نظر سیاست و روابط و ضوابط اداری ما این رفتار و مانند آن مرسوم باشد و عرف جامعه‌ی ما محسوب شود اما پذیرشش برای من سخت بود. با خودم گفتم من اگر از کسی بدم بیاید از در و دیوار خانه‌اش هم بدم خواهد آمد، مسیرم را کج می‌کنم که از کوچه‌اش هم رد نشوم.


امروز ایمیلی از مدیر یکی از سایت‌هایی که عضو بوده‌ام رسید که بلافاصله بدون باز کردنش، تیک کنارش را زدم و پاکش کردم... دلیلش هم من را به یاد این خاطره‌ای انداخت که در بالا نوشتم.

این سایت مربوط به یک نرم‌افزار آموزش زبان بود که اتفاقا محتوای پرباری هم داشت، شامل چندین دوره‌ی آموزش زبان با سطح‌بندی و کیفیت عالی می‌شد و در کنار این نرم‌افزار یک فروم پر بار از کاربران و مدرسان داشت که چالش‌هایی برگزار می‌کردند و متن‌های آموزشی و انگیزشی می‌نوشتند و خلاصه کنم یکی از بهترین منابع در نوع خودش بود و تصور می‌کنم که هنوز هم هست.

البته هزینه‌ای هم بابت خدماتشان می‌گرفتند اما به نسبت خدماتی که می‌دادند اندک بود. یکبار یکی از مدیران در فروم نوشته بود که ما دوره‌هایی که ارائه می‌کنیم را خریده‌ایم و پولش را تمام و کمال پرداخت کرده‌ایم.

من که کنجکاو شده بودم که با این قیمت دلار چطور این دوره‌ها را خریده‌اند به صاحبین این آثار ایمیل زدم و سوال کردم و همگی این ادعا را رد کردند و با عبارتی نظیر Pirates در مورد این نرم‌افزار نوشتند.

وارد فروم شدم و در یک پست عمومی عین این پاسخ‌ها را تحویل مدیر دادم و نوشتم که ادعای دروغی در مورد کپی رایت محصولتان کرده‌اید. پاسخی هم که من دادند اصلا قانع کننده نبود، کلا پرت و پلا گفتند از قصدشان و ایمیل‌ها و تحریم و بلوکه شدن پول‌های ایرانی‌ها در آمریکا و... که هیچ کدام جواب من نبود، من گفتم چرا ادعای دروغ کردید؟ برای بازار گرمی؟ برای تبلیغات و سودجویی؟ من توقع پرداخت حق کپی رایت نداشتم من را این ادعای دروغ آزرد.


همین دلیلی شد که عطای این نرم‌افزار را به لقایش ببخشم و این همه چرت و پرت نوشتم که بگویم که چرا آن ایمیل را پاک کردم، بابت وقتی که با خواندن این مطلب از شما گرفتم، عذرخواهی می‌کنم :)


پی‌نوشت:  در ریاضی دوران دبیرستان درسی داشتیم به نام برهان خلف، می‌گفت با هزار مصداق نمی‌شود ادعایی را ثابت کرد اما با تنها یک مثال نقض می‌توان صحت یک قضیه را کامل رد کرد. این برهان خلف حسابی در زندگی من جا دارد، اگر کسی ادعای برحقی و معصومیت کند و یک خلافش برایم ثابت شود بالکل حذفش می‌کنم. مگر اینکه آن ادعا را نداشته باشد.