زنده کردن چیزی که مدتی خاموش بوده، ساده نیست. مثل بیدار کردن دوستی قدیمیست که سالها از او بیخبر بودی. میدانی ممکن است دیگر همان آدم سابق نباشد. خودت هم نیستی. اما هنوز آن دوستی برایت ارزشمند است.
این وبلاگ سالها خانهی فکرها و تجربههایم بود. اما مدتی طولانی خاموش ماند. نه مطلب تازهای نوشتم، نه پاسخی دادم، نه نشانی از حیات. حالا برگشتهام تا سعی کنم دوباره روشنش کنم.
میدانم سخت است. میدانم حتی اگر دوباره جان بگیرد، دیگر آن وبلاگ سابق نخواهد بود. چون وبلاگ فقط نوشتههای نویسندهاش نیست؛ حاصل تعامل با خوانندههاست. با آدمهایی که میآمدند، میخواندند، نظر میگذاشتند، لینک میدادند. خیلی از آن پیوندها از بین رفتهاند.
اما هنوز هم معتقدم اینجا میتواند زنده شود. شاید به شکلی تازه. با صدایی که امروز دارم، نه صدایی که آن سالها داشتم.
راستش، این احیا برای من فقط یک انگیزه دارد: معرفی فروشگاه پازلی که این روزها زندگیام را با آن ساختهام — جیگجوی.
دوست دارم اینجا هم جایی برای نوشتن دربارهی پازل باشد. دربارهی تجربهها، ایدهها، شاید هم داستانهایی که یک تکهی کوچک میسازند از چیزی بزرگتر.
اگر هنوز کسی اینجا را میخواند، خوشحال میشوم بداند که من برگشتهام. شاید نه مثل قبل، اما با تلاشی دوباره برای روشن نگهداشتن چراغ این خانهی قدیمی.
موفق باشین
کلا با احیا موافقیم