در نوشتهی پیشین گفتم که تصمیم دارم از این به بعد دربارهی نقاشیهایی که روی جعبهی پازلهای فروشگاهم چاپ شدهاند بنویسم.
تصاویری که شاید در نگاه اول فقط یک طراحی زیبا بهنظر برسند، اما هرکدامشان دنیایی از روایت، تاریخ، و خیال در پشت خود دارند.
در این پست میخواهم دربارهی نقاشیای بنویسم که یکی از پازلهای مورد علاقهی من با آن مزین شده:
"سادکو در قلمرو زیر دریا" اثر نقاش بزرگ روس، ایلیا رِپین.
این اثر در سال ۱۸۷۶ کشیده شده و بر پایهی یک افسانهی فولکلور روسی است. سادکو، نوازندهای چیرهدست، با نوای سازش دل شاه دریا را میبرد و به قلمرو زیر آب دعوت میشود. در آنجا شاه از او میخواهد از میان دختران زیبای دریا یکی را به همسری برگزیند.
رپین در این نقاشی، لحظهای را به تصویر کشیده که سادکو در برابر صفی از دوشیزگان دریایی ایستاده، همهچیز محو است و خیالی، نور از دل آب عبور کرده و صحنهای وهمآلود و باشکوه آفریده است.
سادکو تنها ایستاده، کمی مردد، کمی خیرهمانده. دخترها همزمان سرد و مجللاند، انگار نه انساناند و نه رؤیا.
چیزی که این نقاشی را از صرف یک تصویر اسطورهای فراتر میبرد، همین حال و هوای بینابینی است: میان واقعیت و رؤیا، میان موسیقی و سکوت، میان انتخاب و تردید.
رپین بهجای آنکه صرفاً داستان را روایت کند، حالتی از درون آن داستان را به نمایش میگذارد.
و اینجاست که پازل از یک سرگرمی ساده فراتر میرود — تبدیل میشود به راهی برای ورود به جهان آن نقاشی.
این هم از صفحهی این نقاشی در ویکی پیدیا
[یک تبلیغ ریزی هم بکنیم]
اگر شما هم دوست دارید وارد این جهان شوید، این نقاشی را قطعهقطعه با دستهای خودتان کنار هم بگذارید و لحظهبهلحظه بیشتر در آن غرق شوید،
پازل ۱۰۰۰ تکهی این اثر در فروشگاه jigjoy.ir در دسترس شماست.