آیین خیلی زودتر از هم سن و سالهاش توی فامیل زودتر به حرف اومد و شروع به جمله سازی کرد، کلماتی را به کار میبره که ما بهش یاد ندادیم و خودش از محیط دریافت کرده.
امروز به مریم میگفتم فکر میکنم آیین نسبت به هم سنهاش خیلی خوشبخته، چون میتونه خواستههاش و احساساتش را بیان کنه، ولی اونها نه، اگر چیزی بخوان باید با گریه و ایما و اشاره بفهمونن که خب خیلی سختتره. اما آیین چیزی توی دلش نمیمونه، موقع بازی با اسباببازیهاش حرف میزنه یا اگر چیزی بخواد یا بخواد جایی بره میاد بهمون میگه.
خودم هزاران بار غبطه خوردم به کسانی که قلم خوبی دارن میتونن بنویسن، سر ذوقی دارن میتونن شعر بگن، هنرمندن میتونن نقاشی بکشن، ساز بزنن، آواز بخونن...
چه جالب خدا حفظش کنه 😘😍