چند وقت پیش که از بی‌سوادی دانشجو و کارمند و استاد، همه و همه حسابی عصبانی شده بودم به رئیس گفتم: از طرف من به بالا دستی‌تان بفرمایید حالا که به خاطر مصالح جیبتان کنکور را حذف کرده‌اید و هیچ شرط معدلی را هم جایگزیش نکرده‌اید، حداقل یک تست هوش ریون ساده از متقاضیان ورود به دانشگاه بگیرید تا خیالمان راحت باشد که طرف حسابمان شرایط نرمالی دارد. و اگر به مقدساتتان توهین نمی‌شود بگویید به جای حساب و کتاب در مورد چند تکه بودن کفن میت و شک بین ۳ و ۶، در مصاحبه پذیرش اساتید از آن‌ها امتحان املا بگیرند تا مشخص بشود آیا بلدند هفده و هیجده را درست بنویسند یا نه!؟

امروز مدیر سوگلی همان رئیس، که نامش مزین به پیشوند «دکتر» هم هست، به ارباب رجوعش می‌گفت: بله فلان روز تشریف دارم!


یک زمانی مدیری زیر و زبر «بسنده» را قاطی کرده بود و گفته بود «بَسْنَده می‌کنم» و تا مدت‌ها شده بود سوژه‌ی عام و خاص اما متاسفانه حالا برایمان عادی شده.