باید برای کاری با مریم و آیین می‌رفتیم تا یزد و برمی‌گشتیم، یک مسیر رفت و برگشت تقریبا ۳ ساعته، لیست Top Audio های اپ Podcast Addict را بالا پایین می‌کردم تا خوراک سفر را پیدا کنم، باید چیزی پیدا می‌کردم که به مذاق مریم هم خوش بیاید، تمام قسمت‌های رادیو مرز را با هم شنیده بودیم، رادیو دست نوشته‌ها قسمت جدیدی داشت که نشنیده بودم اما مریم مثل من اهل شنیدن موسیقی نیست، همینطور تاریخی‌ها و آن‌ها که موضوعشان ادیان است، ناوکست را احتمالا می‌پسندید، اما من کتاب انسان خردمند را خوانده بودم و برای من جذاب نبود، فردوسی خوانی هم انتخاب بدی نبود ولی از آن هم گذشتم، مدت زمان قسمت‌های بعضی از پادکست‌های دیگر هم به مسیر ما نمی‌خورد...

همینطور این فهرست را بالا و پایین می‌کردم که روی گزینه‌ی ۱۵‌ام پادکست این لیست متوقف شدم، نوشته بود: چیروک نقل دوباره‌ی داستان‌های عامیانه و شفاهی ایران، فهرست قسمت‌ها را که دیدم از انتخابم مطمئن شدم:
قصه‌ی دختر نارنج
قصه‌ی پسر پادشاه که نفس نداشت
قصه‌ی ننه بنداز
قصه‌ی کره اسب ابر و باد
قصه‌ی کک به تنور
قصه‌ی عمو نوروز و ننه سرما
قصه‌ی مه ریام
قصه‌ی ماه پیشونی

با دختر نارنج شروع کردیم، روزبه استیفایی راوی چیروک با لحنی خوب شروع کرد به قصه‌ گویی... و چه قصه‌ی جذابی بود. داستان شاهزاده‌ای بود که دلش به دنیا نبود و وقتی که آمد با نفرین یه پیرزن دختر نارنج قسمتش شد، دختری زیبا که رسیدن بهش خیلی سخته و تازه وقتی بهش برسی شروع بدبختی‌هاته... من تا به حال این قصه را نشنیده بودم ولی مریم گفت از بابا و حاجی داییش شنیده.
مابقی قصه‌ها هم خوب بودند قصه‌هایی که نویسنده‌ی مشخصی ندارند و سینه به سینه از صدها سال بین مردم منتقل شدند و مدام تغییر کردند و تا این گونه به ما رسیدند... میشه گفت که نویسنده‌ی این قصه‌ها همه‌ی مردم ایرانند.

پی‌نوشت: اگر اهل راحتی کار هستید و تا به حال با اپلیکیشن‌های پادکست کار نکرده‌اید پادکست چیروک را می‌توانید از کانال تلگرامش به آدرس (@chirook_podcast) هم دنبال کنید.