در جمعی نشسته بودم چند نفر با استدلال و برهان خدای دین محمد را رد میکردند...
با خودم میگویم که به راحتی میشود که استدلالهایشان را بپذیریم. فقط همین مسئله هم نیست خیلی چیزها را میتوانیم رد کنیم.
غزل حافظ را سیاسی تعبیر کنیم.
عشق را ترشحات هرمونی و نیاز فیزیولوژیک بدانیم.
تفاوت صبح و شام را از روی ساعت متوجه شویم و عطر سحرگاهان را اشتشمام نکنیم.
با خودمان که رو راست باشیم و در بند تعصبات نباشیم خواهیم دید که پذیرش اش زیاد سخت نیست.
اما نمیدانم پس از رد اینها چطور باید زندگی کنیم؟
---
پی نوشت: پای استدلالیون چوبین بود/ پای چوبین سخت بیتمکین بود