موآ(سفرنامهی منصور ضابطیان به ویتنام) را خواندم، به قطع و یقین بهتر از ۵ سفرنامهی پیشینش بود. آنها هم خوب بودند اما این یکی بهتر بود و این برتری تغییری است که پله به پله از هر کتاب به کتاب بعدیاش حاصل شده. نه تنها قلم منصور ضابطیان روانتر شده که احساس میکنم در این کتاب تا حد زیادی از خودسانسوریاش کاسته بود. مثلا به راحتی غذاهایش و محتویاتش! را توصیف کرده بود، با آنکه در پرانتز گفته بود الکل نمیخورد اما در مورد شرابهایی به نوشیدنش دعوت شده بود و خواصش نوشته بود.
اما
همچنان سفرنامهی ایدهآل من شاهکار برادران امیدوار است که آنقدر هیجان
انگیز و ناب است که عدهای آن را خیال پردازی نویسندگانش میدانند و نه یک
تجربهی واقعی. در موآ هر جا در مورد غذاهای عجیب و غریب میخواندم به یاد
عبدالله و عیسی امیدوار میافتادم که چه خوراکیها و شرابهایی را که تجربه
کردند. و هرجا از سختی و ترسی صحبت شده بود آن را با آنچه درباره صعود به
هیمالیا، ماندن در قطب شمال، گذر از میان بومیان آمازون و آفریقا و هزاران
مورد دیگرش که قابل مقایسه نبود، مقایسه میکردم و خاطرهی خواندن آن
سفرنامه برایم زنده میشد.
به زودی به سراغ بی زمستان، سفرنامهی بعدی منصور ضابطیان خواهم رفت.
از
قدیم گفتهاند وصفالعیش نصف العیش. خواندن سفرنامه هم لذت نصفه و نیمهای
دارد اما کوتاهی میکنم از چشیدن نیمهی دیگر. همتی میخواد که امیدوارم
حاصل شود.
اسم کتاب شاهکار برادران امیدوار چیست؟
و اینکه من هم مشتاقم بی زمستان رو بخونم فقط به خاطر علاقه ای که به کشور تاجیکستان دارم.
اگر خوندین ازش بنویسین لطفاً.