من دویدن را با انگیزه‌ای که از خواندن کتاب «از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» نوشته‌ی «هاروکی موراکامی» گرفتم، شروع کردم و کتاب «راهنمایی مقدماتی دویدن» را برای افزودن دانشم در مورد صحیح دویدن خواندم.
در کتاب «از دویدن که حرف...» می‌زنم خواندم که می‌شود ورزشی را از زمانی که دیگر نوجوان نیستی و حتی سال‌های ابتدای جوانی‌ات هم گذشته است شروع کنی(همانطور که موراکامی از ۳۳ سالگی شروع کرد) و مهمتر از آن می‌توان دویدن را تا میانسالی و حتی بعد از آن ادامه داد و این ایام را سرزنده‌تر و بانشاط‌تر گذراند.(همانطور که موراکامی ۶۰ ساله همچنان می‌دود)
با خودم گفتم یافتم همدم تنهایی مابقی عمرم. همیشه به آن‌ها که هنری دارند غبطه می‌خوردم، آن‌ها که دستی به نوشتن دارند، سازی می‌نوازند، به زیبایی خطاطی می‌کنند یا صورت و منظره‌ای را بر بوم . نقش می‌زنند. و این هنرها بهترین دوست و رفیق آن‌هاست.
با خود گفتم شاید دویدن بتواند جایگزینی البته کم ارزش‌تر برای من باشد و شروع کردم، از حدود ۳ ماه پیش. مسیری خلوت پیدا کردم، کفش‌های ورزشی بی‌استفاده‌ام را پوشیدم، هدفون بی‌سیمم را برداشتم و شروع کردم به دویدن، هفته‌ای ۳ یا ۴ بار.
از همان ابتدا هم نتایج معجزه‌آسایش را دیدم، انگار بدنم منتظر حرکتی بود تا سریعا خودش را سازگار کند با آنچه ذهنم می‌خواهد، من که از دویدن امتحان دو ۵۴۰ متر دوران مدرسه را در یاد داشتم که با بریدن و از نفس افتادن همراه بود، کم کم توانستم بیش از چند کیلومتر را به راحتی بدوم.
در همین حین بود که خدواند دوستی را از در غیب فرستاد تا راهنمایم باشد، او که چندین ماه پیش از من دویدن را شروع کرده بود مربی‌ از راه دورم شد و راه و چاه را به من نشان داد... الان هم که این سطر‌ها را می‌نویسم  خودم را آماده می‌کنم تا بتوانم تا ۲ ماه دیگر یک نیم ماراتون(۲۱ کیلومتر و چند متر) را بدوم.
این کتاب «راهنمای مقدماتی دویدن» هم همه چیز علمی درباره دویدن دارد، این که چرا بدویم، متن‌های انگیزشی درباره دویدن، پیش‌نیازهای دویدن، راهنمای تغذیه، توضیحی در مورد مصدومیت‌های احتمالی و یک برنامه ۱۳ هفته‌ای برای دویدن که شما را برای اینکه بدون مشکلی بتوانید ۱۰ کیلومتر بدوید آماده می‌کند.

صفحه گودریدز من

صفحه استراوا من